امیر علی امیر علی ، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

امیر های مادر

شرکت در آزمون مرحله چهارم المپیاد ریاضی

بعد از قبولی در سه مرحله آزمون المپیاد ریاضی برای آزمون مرحله چهارم باید به شهرستان قائمشهر می رفتیم روز 5شنبه 13 تیر ساعت سه بعد از ظهر در مدرسه فضلیت قائمشهر آزمون داشتم بنابراین تصمیم گرفتیم برای ناهار و همچنین جهت دست بوسی پیش عزیزجون و بابابزرگ جون بریم تا هم خاله فرشته و فاطیما جون و خاله سمیه و فاطمه کوچولو و مصطفی جون را ببینیم و هم امیر علی را پیش اونا بذاریم  تا من امتحان بدم و برگردم. اما امیر علی و مصطفی و فاطیما  کاری کردند که قابل وصف نیست از جیغ و داد و بازی های پرسرو صدا  و دعواهای کودکانه بگیر تا سیخونک کردن فاطمه کوچولوی گناهی . خلاصه مامان جونم تصمیم گرفت امیرعلی را هم همراهش به ق...
27 تير 1392

آزمایشات علوم کلاس ششم

    امسال کتاب علوم ما کلی آزمایش های مختلف و جالب داره من چون عضو شورای دانش آموزی  و گروه پیشتازان علمی مدرسه هستم بنابراین باید در این زمینه ها فعال تر باشم آزمایش اول که باید کلی کاغذ A4را ریز می کردیم و بعد خیس می دادیم بعد از 24 ساعت با هم زن برقی خرد خرد کنیم بعد با نشاسته مخلوط نمائیم . روی یه سطح صاف پهن کنیم و بعد در یک جا گرم بگذاریم تا خشک شود بعد ما تونستیم با این آزمایش خودمان مقوا سفید رنگ تهیه کنیم آزماش بعدی هم تهیه کره زمین بود ابتدا یک بادکنک را باد می کنیم بعد با کاموا دورش را خوب می پیچیم سپس با گل رس دورش را خوب می مالیم که این خودش مکافاتی بود برای من البته امیر علی جون ...
18 تير 1392

کلاس ششم و ...

من  امسال ،سال تحصیلی خیلی استرس آوری را گذراندم.چون دور اول کلاس ششمی های دوره ابتدایی بودیم کتابها تفاوت زیادی داشتند با دوره های قبل .مثلا کتاب کار و فناوری و یا کتاب پژوهش که خیلی هم جالب و دوست داشتنی بود کتاب ریاضی که خیلی حجیم شده بود و مطالب فوق العاده زیاد و تازه ایی بهمون یاد می داد کتابهای دیگر هم همینطور،چون دوره پیش دانشگاهی برای ما حذف میشه بنابراین دروس دوران راهنمایی و حتی دبیرستان در مباحث کتاب درسی ما گنجانده شده بود مخصوصا ادبیات و ریاضی که مباحث دوران دبیرستان را آموزش می داد از همه مهمتر هم اینکه آزمون تیزهوشان هم داشتیم اما اینقدر دروس مدرسه سنگین و زیاد بود که اصلا وقت نمی کردیم مطالعه جانبی داشته باشیم ...
18 تير 1392

تولد 12سالگی امیر احمد جون

  طبق معمول هر سال من برای تولدم چندتا کیک می برم یکبار برای بابابزرگ و مامان بزرگ جون و عمه نجمه  که روز واقعی تولدم بود روز چهارشنبه 24 آبان بابا جون با اینکه خیلی خسته بودند و تازه از تهران برگشته بودند به محض اینکه متوجه شدند امشب تولدمه  به همراه مامان جون و امیر علی به شیرینی سرا رفتند و کیک و شکلات و برف شادی و فشفشه و بادکنک و شمع 12 خریدند مامان بزرگ هم کلی میوه تو ظرف چید و برامون آورد اما بابابزرگ جون دانشگاه شمال آمل جلسه ای داشتند که به عنوان مهمان دعوت بودند و سخنرانی کردند و بعد از مراسم تولدم رسیدند اما دستشون درد نکنه  هدیه تولدم را نقدا حساب نمودند عمه نجمه جون هم چون کارم...
18 تير 1392

شورای دانش آموزی سال تحصیلی 91

       امسال هم در آبان ماه شورای دانش آموزی برگزار شد طبق معمول  اسامی کاندیداها را روی دیوار مدرسه زدند و یک فرصت دو روزه به کاندیدا ها دادند تا از برنامه هاشون برای بچه ها صحبت کنند و بعد هم رای گیری بشه امسال که ما با تجربه شده بودیم از قبل فکر امون را کردیم و بقول بزرگتر ها با برنامه ریزی از طبق تعیین شده برای سایر دانش آموزان صحبت کردیم چون من اسم و فامیلم هردو با الف شروع میشه بنابراین اولین نفری بودم که به روی سن رفتم و خودم را معرفی کردم و سپس برنامه هامو برای بچه گفتم بعد از من نوبت سایرین شد و هرچی به آخرین نفر نزدیک تر میشدیم برنامه بیشتر تبلیغاتی میشد تا اجرایی مثلا اینکه ...
18 تير 1392

مسافرت به کیش

مسافرت به جزیره کیش و دیدن خلیج نیلگون فارس را خیلی دوست دارم مخصوصا از دیدن ساحل مرجانی  و دیدن آبهای خلیج فارس اینقدر لذت می برم که قابل وصف نیست بقول مامانم :حالا خوبه کنار دریا زندگی می کنیم با دوتا از  دوستای باباجون و خانواده شون به این مسافرت رفتیم آقای مهندس پندبخش و خانومش و پسرشون محمدحسین  و همچنین آقای دکتر افضلی و همسرشون . همسفرای خیلی خوبی بودند مامانم همیشه میگه اینقدر که همسفرا در مسافرت مهم هستند محل و مکان  مسافرت اینقدر مهم نیست خیلی خانواده خوبی بودند  و واقعا دوست داشتنی به محض رسیدن به هتل برای جاهای دیدنی و شام و ...  برنامه ریزی کردیم با مدیر هتل در ...
9 تير 1392

نی نی فریماه و فاطمه کوچولو قدمتون مبارک

بهار امسال فصل خیلی خوبی برای ما بود چون دوتا از فرشته های خدا به جمع ما اضافه شدند یکی فاطمه کوچولو  دخترخاله سمیه جون که 16 اردیبهشت مصادف با ایام تولد حضرت فاطمه زهرا س به دنیا اومدند و دومی هم نی نی فریماه جون دختر عمو فرید که 3خرداد مصادف با روز تولد حضرت علی ع متولد شدند خیلی دوست داشتیم هرچه زودتر به دیدنشون بریم چون هردو در تهران بودند بنابراین باید در یک فرصت مناسب بعد از امتحانها ،خدمتشان شرفیاب می شدیم البته نا گفته نماند دلمون طاقت نیاورد و از طریق ایمیل چهره سراسر نورانیشان را از طریق وب زیارت نمودیم الهی خدا به هرکی فرزندی داد محافظت نماید و به هرکی نداد هم زود زود یکی از اون فرشته های مهربونش...
4 تير 1392
1